با توجه به کارنامهی درخشان و پرشده از جذابیت استودیوی اینسامنیاک گیمز، مانور بسیار زیاد سونی روی بازی Marvel’s Spider-Man به عنوان یکی از اصلیترین انحصاریهای پلی استیشن 4 در نسل هشتم و از همه مهمتر نمایشهایی که تکتکشان نویدبخش مواجهه با اثری راضیکننده بودند، سخت میشد برای بهترین بازی ساختهشده برای شخصیت اسپایدرمن تا به امروز، هیجانزده نبود. هیجانی که البته بعد از عرضهی بازی، معلوم شد بیدلیل هم نبوده است و انصافا از جنبههایی گوناگون، حقیقی بودن صد در صدیاش را اثبات کرد. Marvel’s Spider-Man، قبل از آن که کسی بخواهد دربارهی گیمپلی، گرافیک، صداگذاری و داستانگوییاش حرف بزند، راجع به چیزی نیست جز احساس مرد عنکبوتی شدن. حس تار زدن در بخشبخش نیویورک، از پا درآوردن دشمنان به اشکال مختلف و صد البته، زندگی کردن با شخصیتهایی که از شدت پردازششده بودن، به سختی میتوان ماهیت وجودشان را انکار کرد. اینسامنیاک گیمز در بعضی از اطلاعات منتشرشده از ساختهی خود، به طرفداران قول این را میداد که همهی دلایل عالی بودن پیتر پارکر، مری جین واتسون و در کل دنیای اسپایدی را نشان تمام مخاطبان بازی خواهد داد و قبل از هر چیز، باید پذیرفت که این ادعا، کاملا واقعی بود.
بزرگترین و بهترین نکتهی مثبت بازی که باعث میشود در بسیاری مواقع حتی برخی از نکات منفی انکارناپذیرش هم تاثیری روی لذتی که از آن میبرید نداشته باشند، خلق شدن یک نیویورک بزرگ، پویا و پرجزئیات است که حرکت کردن مابین آسمانخراشها و حتی روی زمین آن، به شدت پرانرژی دنبال میشود. این موضوع چه در آب و هوای کموبیش متغیر آن و چه در نحوهی حرکت کردن وسایل نقلیه و مردم در گوشه به گوشهاش، کاملا به چشم میآید و مشخصا اینسامنیاک گیمز، وقت بسیار زیادی را صرف به تصویر کشیدن شهر، به بهترین حالت ممکن کرده است. این موضوع، به خصوصی زمانی توجهتان را به خود جلب میکند که پس از مدتها پرواز کردن در بالای خیابانها، برای تنوع هم که شده پایین میآیید و مقداری از زمانتان را روی زمین و با پرش از روی ماشینها صرف میکنید. جایی که برخلاف انتظارمان باز هم شاهد یک گیمپلی روان، مکانیزم ساده و در عین حال چشمنواز حرکت عنکبوتی و صد البته عناصری کاملا جذبکننده مثل انیمیشنهای کمالگرایانه حرکت او در هر نقطه هستیم. از واکنش مردم نسبت به اسپایدرمن و فعالیت تک به تک NPCها که هر کدام واقعا در حال و هوای باورپذیر خودشان قرار دارند تا سر و صدای قابل لمس ماشینها و شلوغی همیشگی شهر که مخاطب کاملا آن را درک میکند. همهی اینها چیزهایی هستند که باعث میشوند فارغ از مراحل اصلی و فرعی، تعدد و زیبایی لوکیشنهای داخلی و تمامی موارد دیگر، جابهجا شدن در شهر و گشتوگذار در آن برای گیمر تبدیل به فعالیت جذابی شود و سیستم تند و سریع، قابل یادگیری و زیبای حرکت با تارها، خودش به واسطهی اتمسفر گیرا و درگیرکنندهی شهر، بیش از پیش به چشم مخاطبان بیاید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.